دوران استعمار و پادشاهی

دوران استعمار، پادشاهی و جمهوری در عراق

دوران استعمار، پادشاهی و جمهوری در عراق

در این مطلب به بخشی از تاریخ عراق از سلطه بیگانگان و استعمار انگلیس در عراق و پس از آن دوران پادشاهی و به جمهوریت رسیدن قدرت در این کشور خواهیم پرداخت.

استعمار بریتانیا

با شروع جنگ جهانی اول، انگلیسی‌ها به بهانه جلوگیری از نفوذ آلمان با ارتشی بزرگ و پیشرفته وارد عراق شدند و در آغاز جنگ در نوامبر 1914،شهر عماره و بصره و در ژوئن سال 1915 شهر ناصریه را به اشغال خود درآوردند. ارتش انگلیس در سال 1916 در نزدیکی بغداد متحمل شکست شد اما مجددا در اوایل سال 1917 اشغال را آغاز کردند و وارد بغداد شدند.
شهر موصل در شمال عراق در 11 مارس 1917 به دست انگلیسی‌ها سقوط کرد و در نوامبر سال 1918، عراق به طور کامل تحت تصرف انگلیس درآمد. در ژوئیه سال 1920، در اعتراض به حضور انگلیسی‌ها، انقلابی در عراق شکل گرفت. این قیام، پیروزی مردم عراق علیه استعمار بود که به انقلاب سال بیست (ثورة العشرین) شهرت یافت و بریتانیا را بر آن داشت تا یک دولت پادشاهی موقت تشکیل دهد. اداره این دولت بر عهده شورای وزیران عراق و تحت نظارت عالی حاکم بریتانیا بود. در سال 1921، «فیصل اول» در یک همه‌پرسی عمومی به عنوان پادشاه عراق انتخاب شد.

پادشاهی و استقلال

در دوره استعمار توسط انگلیس، ارتش این کشور به بهانه تهدید کردها و حمایت ترک‌ها از آنها، به حضور خود در عراق ادامه داد. با این‌حال همزمان با این حضور، نارضایتی‌ها و قیام علیه انگلیس نیز ادامه داشت. این اوضاع باعث شد تا «شاه فیصل اول» برای کاهش شورش‌ها، از انگلیس درخواست انعقاد پیمان اتحاد با عراق را کند. با موافقت انگلیس، پیمان اتحاد در سال 1922 امضا و اولین انتخابات پارلمان عراق در سال 1925 برگزار شد. در سال 1931،  با کشف نفت در عراق، توافقنامه‌های بین‌المللی میان کشورهای عراق، آلمان، فرانسه و آمریکا به تصویب رسید.
سپس در اکتبر سال 1932، عراق پس از موافقت انگلیس به عضویت سازمان ملل درآمد. در همان سال قَیمومیت انگلستان بر عراق به پایان رسید و این کشور رسماً به استقلال دست یافت. شاه ملک فیصل در سال 1933 درگذشت و فرزندش«غازی بن فیصل» ملقب به شاه غازی اول جانشین وی شد. شاه غازی دومین پادشاه عراق از سلسله هاشمی بود. او بر عکس پدرش رویه ضد انگلیسی را در پیش گرفت. وی فعالیت احزاب را ملغی کرد و کشور را تحت سلطه خود درآورد. شاه غازی به حکومت خود ادامه داد تا اینکه در سال 1939 در یک سانحه رانندگی درگذشت.

انقلاب علیه انگلیس

از سال 1939 تا 1945، فضای کشور عراق تحت تاثیر انقلاب «رشید گیلانی» بود. پس از درگذشت شاه غازی، فرزندش، سلطان فیصل دوم که سه سال بیشتر نداشت، قدرت را تحت سرپرستی به‌دست گرفت. اما در اصل نوری سعید کسی بود که با حمایت انگلیس دولت را اداره می‌کرد. در مارس 1940، رشید عالی گیلانی که از پشتیبانی افسران طرفدار آلمان بهره می‌برد، به نخست‌وزیری رسید و سفارت ایتالیا در بغداد در همان سال تبدیل به مرکز مهم اطلاعاتی برای متحدین علیه متفقین در خاورمیانه شد. رفتارهای گیلانی باعث شد تا دولت بریتانیا در ماه دسامبر 1940 تحریم‌های اقتصادی و نظامی علیه عراق اجرا کند. رشید گیلانی در ژانویه 1941 از سمت خود استعفا داد.
چندی بعد در 2 مه 1941، انقلابی علیه حضور انگلیس در عراق به رهبری رشید گیلانی صورت گرفت و پس از فرار نوری سعید به خارج از عراق، دولت جدیدی شکل گرفت؛ هرچند این انقلاب نتوانست مقاومت خود را ادامه دهد و انگلستان دوباره زمام امور را به دست گرفت. آنان سران ارتش را اعدام کردند که این اقدام زمینه انقلاب 1958 محسوب می‌شد. در این زمان قرارداد یک آتش‌بس منعقد شد که انگلیس را قادر می‌ساخت تا دوباره کنترل عراق را به‌دست گیرد. در این دوره، حکومتی حامی انگلیس با ریاست «جمیل مدفعی» تشکیل شد که با استعفای زود هنگام وی، نوری سعید به جانشینی او رسید. در نهایت در سپتامبر 1943 عراق علیه قدرت‌های محور، اعلام جنگ کرد.

شورش های داخلی

قبایل کرد، در دوره‌های زمانی مختلف دست به قیام علیه حکومت مرکزی زدند که یکی از آن‌ها انقلاب بین سال‌های 1945 تا 1946 میلادی است که با حمایت روسیه صورت گرفت. در آن زمان انگلیس برای تأمین امنیت و حفاظت از منابع نفت عراق، نیروهایی را به این کشور اعزام کرد. پس از پایان انقلاب، کردها در سال 1947، نوری سعید را برای ایجاد اتحاد بین عراق و اردن وارد مذاکره با پادشاه اردن کردند که این مذاکرات منجر به برقراری پیمان برادری بین دو کشور شد. این پیمان زمینه همکاری نظامی بین عراق و اردن را فراهم کرد که نهایتا در سال 1948 منجر به مشارکت ارتش عراق در جنگ با ارتش اردن علیه اسرائیل شد.

عراق پیمان آتش بسی که توسط اعراب با اسرائیل در 11 مه 1949 امضا شده بود را نپذیرفت و  بین سال‌های 1949 تا 1958 میلادی شاهد شورش‌ها و وقایع مهم داخلی و خارجی متعددی بود.

از جمله این وقایع می‌توان به شورش کارگران شرکت نفت عراق در سال 1948، انقلاب ژانویه که منجر به انعقاد معاهده «پورتسموت» میان عراق و انگلیس شد و قیام اکتبر 1952 که در آن مردم خواستار انتخابات مستقیم و محدود کردن قدرت‌های پادشاه بودند، اشاره کرد.
در سال 1957، شیعیان معترض عراقی توانستند پس از سال‌ها فعالیت سیاسی نظام‌مند، «حزب الدعوه» عراق را تشکیل دهند و اعلام موجودیت سیاسی کنند. همچنین در این سال عراق و ترکیه موافقت‌نامه امنیتی بغداد را امضا کردند که بریتانیا، پاکستان و ایران نیز به آن پیوستند. عراق و اردن در 12 فوریه 1958 یک پیمان اتحاد به امضا رساندند.

سقوط پادشاهی و انقلاب جمهوری

همزمان با تشکیل حزب الدعوه توسط شیعیان معترض عراقی در سال 1957، انقلابی به رهبری عبدالکریم قاسم شکل گرفت. عبدالکریم قاسم که فردی نظامی با عقاید چپ‌گرایانه بود پس از نشستن بر مسند قدرت، ملک فیصل و کلیه افراد خاندان سلطنتی، نوری سعید نخست وزیر عراق و بسیاری از مقامات کابینه را به قتل رساند. به این ترتیب وی به حکومت پادشاهی عراق پایان داد و حکومت جمهوری را در عراق برقرار کرد. حکومت جمهوری عراق به ریاست محمد نجیب ربیعی و نخست وزیری عبدالکریم قاسم شکل گرفت. 
در پی این اتفاقات در سال 1959و 1960 عراق به ترتیب از پیمان اتحاد با اردن و ترکیه خارج شد. در سال 1963 پس از آنکه عبدالسلام عارف به کمک «حزب بعث»، عبدالکریم قاسم را به قتل رساند، حکومت عراق را به دست گرفت ولی بعد از مدتی خود نیز به مخالفت با این حزب پرداخت. 
در سال 1966 عارف در یک سانحه هوایی با هلیکوپتر کشته شد و برادرش ژنرال عبد الرحمن محمد عارف به عنوان جانشین وی به سمت ریاست جمهوری منصوب شد.

لینک کوتاه

دیدگاه خود را بیان کنید