همانطور که مردم عراق در زمانهای مختلف به ایران مهاجرت کردند، ایرانیان بسیاری نیز کشور را ترک کرده و مدتها در عراق اقامت داشتند. این افراد بیشتر در شهرهای مذهبی جنوب عراق مانند کربلا، نجف و کاظمین زندگی میکردند.
معاودین
در زمان حکومت رژیم بعث به دلیل مشکلاتی که دو کشور ایران و عراق با یکدیگر داشتند بسیاری از ایرانیان مقیم عراق به جرم ایرانی بودن از کشور اخراج شدند. در این میان عدهای نیز به دلیل عدم تمدید اقامت مجبور به ترک خاک عراق شدند. تمامی افرادی که به دلایل مختلف مجبور به بازگشت به ایران شدند بعدهها به عنوان معاودین به معنای بازگشتگان شهرت یافتند. تعداد این افراد در حدود 350 تا 650 هزار نفر تخمین زده شده است. در بین این جمعیت بسیاری از افرادی که ایرانی بودنشان اثبات شد، شناسنامه ایرانی دریافت کردند و برخی پس از سرنگونی صدام مجددا به عراق بازگشتند.
سرزمین عراق در جغرافیای فرهنگی ایران
کشور عراق سالها با ایران و سایر کشورهای اطراف در تعامل بوده و به همین علت بسیاری از مردم عراق از مناطق اطراف به این کشور مهاجرت کردهاند. ایرانیان از قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی به عراق سفر میکردند و پس از مهاجرت به عراق معمولاً شهرهای شیعهنشین مانند بغداد، نجف، کربلا را برای اقامت انتخاب میکردند. براساس اطلاعات تاریخی در قرن هفدهم میلادی تعداد بازرگانان ایرانی از تعداد علما و طلاب دینی بسیار بالاتر بوده است. در آن زمان به قدر کافی مراکز دینی شیعه در داخل ایران وجود داشت و علمای کمتری به منظور تحصیل به این کشور سفر میکردند.
در سده هجدهم میلادی تصرف اصفهان به دست محمود افغان یکی از عوامل مهاجرت خانوادههای علما به عراق بود. در همین زمان مرکز تحقیقات دینی از ایران خارج شد و در شهرهایی چون کربلا و نجف مرکزیت پیدا کرد. به همین علت از قرن هجدهم میلادی تعداد زیادی از علما و طلاب به عراق سفر کردند. در آن زمان علمای دینی ایرانی در کربلا و نجف به طوری نفوذ داشتند که علمای عرب را نیز تحت تاثیر قرار میدادند. بنابراین مراکز دینی شیعه از نفوذ بالایی در عراق بهرهمند بودند. به جز موارد ذکر شده در دورههای مختلف تاریخی، بسیاری از اهالی پشتکوه در غرب ایران، برای جستجوی فرصت شغلی مناسب یا فرار از ظلم و ستم حاکمان محلی به عراق مهاجرت کردند. کردهای فیلی گروه دیگری از پناهندگان عراق بودند که بیشتر در شهرهای بغداد، کوت، مندلی، خانقین، بدره، ناصریه و بصره زندگی میکردند.
نهضت تنباکو
به دنبال سومین سفر ناصرالدین شاه به کشورهای اروپایی، وی طی قراردادی امتیاز تجارت توتون و تنباکو را برای 50 سال به شرکت انگلیسی رژی اعطا کرد. در پی انتشار این قرارداد اولین اعتراضها در برابر این اقدام به رهبری سید علیاکبر فال اسیری یکی از عالمان و سیاستمداران ایرانی آغاز شد. در آن زمان برخلاف تمام مخالفتها و سرکوبها مقاومت مردم ادامه یافت. دولت وقت در شهر اصفهان فشارهای خود را بر علما افزایش داد و این کار باعث شد بسیاری از علما شهر را ترک کنند که از جمله علمایی که در آن زمان شهر را ترک کرد میتوان به آقا منیرالدین بروجردی اصفهانی اشاره کرد. وی شبانه به عراق سفر کرد و نزد میرزای شیرازی در سامرا رفت.
سرانجام در سال 1309 میرزای شیرازی حکمی با موضوع تحریم استعمال دخانیات صادر و به اصفهان ارسال کرد. در نتیجه با انتشار حکم میرزای شیرازی در شهرهای مختلف و مقاومت مردم، شاه در 5 جمادیالثانی 1309 با ارسال دستخطی به صدراعظم خود امینالسلطان لغو کامل امتیاز تنباکو را اعلام کرد.
نهضت مشروطه
سالهای اولیه برقراری مشروطیت در ایران یعنی سالهای 1324 تا 1329 قمری است یکی از دورههای مهم سیاسی در نجف بود. علمای نجف از همان ابتدا به حمایت از مشروطه خواهان پرداختند و با صدور فتوا و ارسال نامه به ایران حمایتهای خود را اعلام کردند. آنها معتقد بودند برای جلوگیری از ظلم و ستم باید قوانینی وضع شود و علمای دینی با ایجاد مجلسی در کارها مشورت کنند. علمای نجف توانستند در ادامه راه میرزای شیرازی، نفوذ خود را بر اتفاقات ایران حفظ کنند و مجلسی را که بر آن تاکید داشتند تشکیل دهند. اما با آغاز سلطنت محمد علی شاه، وی به مخالفت با مشروطه و مشروطهخواهان پرداخت و با همکاری سربازان روسی، مجلس اول را در جمادیالاول 1326 به توپ بست و بسیاری از مشروطهخواهان را تبعید کرد یا به قتل رساند.
در آن شرایط علمای ایرانی مقیم نجف به آزادیخواهی خود ادامه دادند. آنها اعلام کردند همراهی با مخالفین مشروطه تعرض به مسلمین است. فتوای علمای نجف باعث شد بسیاری از مردم به یاری مشروطه بشتابند. بدون تلاشهای این علما امکان نداشت مشروطه مجددا در ایران برقرار و پایدار شود. با آغاز کار احمدشاه اعتراضات همچنان ادامه یافت و طرفداران محمد علی شاه در تلاش بودند تا وی را به تخت حکومت بازگردانند. محمد علی شاه یکی از این حامیان روسها بودند که در آن زمان وارد آذربایجان شدند و ایران را به تصرف شمال کشور تهدید کردند و در کنار آن انگلیسها در جنوب ایران را تهدید میکردند. همه این عوامل سبب شد تا در ذیالقعده 1328 تلگرافی با عنوان «وجوب موافقت با دولت و حرمت اغتشاش و جنگهای داخلی» صادر شود.
در شرایط نامساعد ایران محمد خراسانی با ارسال نامهای به رهبران دینی تبریز دستور داد با تحریم اجناس روسی و آموختن فنون جنگی وظیفه دینی خود بر علیه کفار و متجاوزان را انجام دهند. با این دستور علمای ایرانی عراق نیز تصمیم گرفتند برای مقابله با پیش روی روسیه به طرف ایران حرکت کنند و ایران را برای برخورد با این تجاوز همراهی کنند. در آن زمان آخوند مازندارانی با گروهی از طلاب وارد بغداد شدند و در انتظار ملا محمد کاظم خراسانی بودند تا با ملحق شدن به او به طرف ایران حرکت کنند. اما خراسانی به طور ناگهانی دچار کسالت شد و پس از یک روز در ذیالحجه 1329 درگذشت. با انتشار خبر مرگ او سایر علما برای عزاداری به نجف بازگشتند.
اوضاع ایرانیان عراق پس از تأسیس پادشاهی عراق
با تشکیل پادشاهی نیمهمستقل عراق در سال 1921، اوضاع ایرانیان عراق نیز در معرض تغییر قرار گرفت. اعمال سیاستهای ناسیونالیستی عربی از رفت و آمد آسان میان ایران و عراق جلوگیری میکرد و عراق در تلاش بود تا نفوذ اتباع ایرانی در کشور خود را کاهش دهد. حکومت جدید عراق خواستار تصویب قانونی برای لغو حقوق اکتسابی شهروندان ایرانی بود. بنابراین در سال 1924 قانونی با عنوان قانون ملیت عراقی تصویب شد. طبق این قانون کسانی که اصلیت ایرانی داشتند عراقی محسوب میشدند مگر آن که تا زمان مشخصی انصراف خود را از این موضوع اعلام کنند، این قانون تا سال 1928 دو بار تمدید شد.
در ادامه این اقدامات در سال 1927 قانونی با موضوع منع استخدام افراد خارجی به تصویب رسید. در سال 1929 قانون مدنی عراق اشتغال در دادگاههای این کشور را ملزم به دانستن زبان عربی کرد. عراق هر چند سال یکبار قانون جدیدی وضع میکرد و در آن یک محدودیت جدید برای ایرانیان حاضر در این کشور به تصویب میرساند. در سال 1935 با وجود اینکه بسیاری از مشاغل بازرگانی در دست ایرانیان بود با تصویب قانونی جدید خارجیان را از کار در بعضی مشاغل و رشتههای بازرگانی منع میکرد. وضع قوانین جدید و اعمال محدودیتها ادامه داشت تا جایی که در سال 1950 طبق قانونی جدید کار در اماکن متبرکه تنها به اتباع عراقی اختصاص دادهشد. با وضع این قوانین و محدودیتها کاهش افراد ایرانی ساکن در عراق کاملاً طبیعی بود، زیرا ایرانیان در سرشماریها نیز مجبور بودند خود را عراقی معرفی کنند.
رژیم بعث و اخراج ایرانیان از عراق
در سال 1970 و در زمان ریاست احمدحسن البکر چهارمین رئیس جمهور عراق، رژیم بعث عراق به بهانه مناقشه جزایر سهگانه ایرانی (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) در خلیج فارس، بیش از 60 هزار نفر از ایرانیان مقیم عتبات را بدون تمدید اقامت از عراق اخراج کرد. پس از اخراج این افراد از عراق، شاه ایران از آنها به گرمی استقبال کرد و چون حاضر به ترک تابعیت ایرانی خود نشدند آنها را ایرانی اصیل میدانست.
انقلاب اسلامی و موج دوم اخراج ایرانیها از عراق
پس از انقلاب اسلامی ایران، مردم کربلا و نجف در موافقت با انقلاب ایران تظاهراتی برپا کردند. در همین زمان به جان طارق عزیز، معاون نخستوزیر عراق سوء قصد شد و این موضوع بهانهای جدیدی برای دولت عراق به وجود آورد. از دیگر سو در سال 1980 صدام حسین در یک پیک نیک خانوادگی در مرز ایران و عراق، خطاب به پسر خود عدی و با اشاره به قلمرو ایران از تصمیم خود برای تهاجم و حمله به ایران خبر داد. در آن دوران او هیچ مخالفی در اطراف خود نداشت و همه را پاکسازی کرده بود. به همین علت با خیالی آسوده، به سراغ مردم ایرانیالاصل مقیم عراق بخصوص تجار و بازرگانان رفت. هدف صدام از این کار این بود که تجارت و بازرگانی عراق را از دست این افراد خارج کند. به گفته ایرانیها و کردهای فیلی مقیم عراق، سال 1980 نقطه تاریکی در سرکوبهای رژیم بعث عراق محسوب میشود. صدام در آن زمان موفق شد به سرعت اهداف خود در رابطه با ایرانیهای عراق را عملی کند.
وی در پی رسیدن به اهداف خود در رابطه با ایرانیهای عراقی موفق شد مصوبه 666 را در سال 1980 به تصویب و امضای اعضای شورای فرماندهی عراق برساند. صدام پس از این تصمیم ایرانیهای مقیم عراق که اکثر آنها را ایلامیها و کردهای فیلی تشکیل دادهبودند، در یک اقدام تاریخی از کشور عراق اخراج و راهی مرزهای ایران کرد و اموال آنان را نیز مصادره کرد. این افراد به طرز اسفباری در نیمههای شب به صورت گروه گروه به سمت مرزهای ایران روانه و در نزدیک مرز رها شدند. متاسفانه در سالهای اخیر عنوان معاودین عراقی برای این افراد به کار برده میشود که عبارتی غلط است و عنوان صحیح آن معاود از عراق است. همه این اتفاقات از نظر زمانی با تجاوزات صدام به مرزهای ایران همزمان شد. او تا پیش از این تاریخ توانسته بود قدرت خود را تا حدود زیادی تثبیت کند به همین علت بخشی از نیروی خود را برای دست درازی به خاک ایران متمرکز کرد.
در آن زمان حزب بعث حدود 9 تا 12 هزار نفر از نوجوانان را از ترس اینکه برای ایران بجنگند به عنوان گروگان در عراق نگاه داشت و بعدها همه را در «نگره السلمان» کشت.
همچنین بسیاری از فعالان سیاسی عراقی که با سیاستهای حکومت وقت مخالف بودند، به علت وجود گرایشهای سیاسی-مذهبی به دولت ایران، عراق را ترک کرده به ایران مهاجرت کردند.
انتفاضه شعبانیه و اخراج معترضین از عراق
در پایان جنگ خلیج فارس مردم عراق علیه رژیم بعث انقلاب کرده و در نتیجه این اقدام کنترل 14 استان از 18 استان به دست نیروهای مردمی افتاد. این جنبش در مارس 1991 از مناطق شیعهنشین و شهرهای جنوبی عراق آغاز و به «انتفاضه شعبانیه» معروف شد. در آن زمان درگیریهای شدیدی میان دولت و حامیانش با مخالفان ایجاد شد. در نهایت دولت موفق به سرکوب جریانات شیعه شد و بسیاری از معترضان را به زندان انداخته یا به قتل رساندند در پی این اتفاقات زنان و فرزندان این افراد ابتدا به کربلا یعنی مرکز اصلی قیام مردمی شعبانیه گریختند و پس از آن به کمک فعالان همین جنبش توانستند به سمت ایران فرار کنند. عده زیادی از مردم مناطق مرزی نیز به دلیل اوضاع آشفته سیاسی عراق وارد خاک ایران شدند. آمارها حاکی از آن است که در آن زمان حدود 500 هزار نفر به ایران مهاجرت کردند اما تعداد این پناهندگان به مرور زمان کاهش قابل توجهی داشته و تا سال 2002 به 206 هزار نفر رسیده است. دلایل مختلفی برای این کاهش جمعیت میتوان ذکر کرد برای مثال تعدادی از پناهندگان عراقی تابعیت ایرانی دریافت کردند یا تعداد زیادی به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
دلایل مهاجرت مجدد پناهندگان عراقی و مشکلات آنها
عده زیادی از پناهندگان عراقی به دلیل وجود مشکلات متعدد در ایران مجبور به مهاجرت مجدد شدند. تعدادی از این افراد به دلیل نداشتن اجازه قانونی برای مهاجرت با مشکلات زیادی مواجه شدند و حتی گاهی در این مسیر جان خود را نیز از دست دادهاند، زیرا برای مهاجرت مجدد از روشهایی مانند تزانزیت و قاچاق انسان استفاده میکردند. چند مورد از مهمترین دلایل مهاجرت مجدد و مشکلات این پناهندگان در ایران اشاره خواهیم کرد:
• عدم ثبت قانونی ازدواج و طلاق
• عدم دریافت پاسپورت و اجازه قانونی سفر
• عدم دریافت تابعیت ایرانی با وجود اقامت طولانی مدت در ایران
• فشارهای اقتصادی به علت عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب
• عدم دریافت تابعیت ایرانی برای فرزندان متولد شده در ایران
• عدم تأمین آینده تحصیلی و شغلی فرزندان
• عدم برخورداری از حقوق شهروندی و امکانات اجتماعی مانند بیمه درمانی و شغلی
پناهندگان عراقی در ایران
همانطور که ذکر کردیم تعداد پناهندگان عراقی در ایران در ابتدا حدود 500 هزار نفر بوده است. این تعداد تا پیش از اتفاقات سال 2003 در عراق به 205 هزار نفر رسید اما با سقوط حزب بعث و بازگشت عده زیادی از این پناهندگان به کشور خود، تعداد آنها با کاهش چشمگیری مواجه شد، در حال حاضر تعداد پناهندگان به 40 تا 45 هزار نفر رسیده است. از این تعداد حدود 6 هزار نفر در اردوگاهها ساکن هستند و مابقی در شهرهای مختلف مانند تهران، مشهد، قم و غیره اقامت دارند.
اردوگاههای سکونت پناهندگان عراقی در ایران:
• اردوگاه جهرم در استان فارس (2 هزار نفر)
• اردوگاه ازنا در لرستان (هزار نفر)
• اردوگاه گتوند در استان خوزستان
• اردوگاههای کردستان، آذربایجان، کرمانشاه (2000 تا 2500 نفر)
زنان جمعیت قابل توجهی از پناهندگان عراقی در ایران را به خود اختصاص دادهاند. آنها همواره با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و از آن احساس نارضایتی دارند. در ادامه به برخی از این مشکلات اشاره شده است:
• عدم وجود حمایت قانونی در مسائل طلاق
• ایجاد شکاف فرهنگی میان فرزندان و والدین به دلیل تأثیرپذیری کودکان از فرهنگ جامعه میزبان
• مشکلات اقتصادی و نبود فرصت شغلی مناسب به ویژه برای زنان سرپرست خانوار
• ممنوعیت تردد قانونی بین شهرهای ایران
• وجود اختلاف در زبان، عدم توانایی در برقراری ارتباط با جامعه میزبان به علت تبلیغات فرهنگی نامناسب رسانهها
• عدم وجود فرصت شغلی مناسب به دلیل موانع قانونی
اقدامات صورت گرفته برای بهبود وضعیت پناهندگان عراقی
در سالهای اخیر با کمک سازمانهای بینالمللی حامی پناهندگان و مشارکت پناهندگان عراقی ساکن ایران اقدامات مثبتی در راستای بهبود وضعیت این پناهندگان صورت گرفته است. از جمله این اقدامات میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. ایجاد مراکز آموزشی جهت آموزش کودکان پناهندگان.
2. ایجاد مراکز بهداشتی-درمانی در مناطق سکونت پناهندگان عراقی(با این اقدام پناهندگان فارغالتحصیل در رشتههای پزشکی نیز مشغول به کار شدند.)
3. ایجاد مراکز فرهنگی-مذهبی
4. ایجاد مراکز خیریه به منظور کمک و حمایت از افراد نیازمند، کودکان یتیم و زنان سرپرست خانوار
دیدگاه خود را بیان کنید