با افول پدیده شوم داعش، سمت و سوی سیاست خارجی عراق در راستای سیاستی متوازن قرار گرفته است که از جهتگیریهای تازه دولت عراق در محیط استراتژیک منطقهای ناشی میشود و طبق نظریه تأثیر بازخورد منفی، دچار کاستیهایی است که بر امنیت و ثبات عراق تأثیر میگذارد.
مواضع بیطرفانهای که سیاست خارجی عراق در پیش گرفته است، برداشت مثبتی از بقای عراق در خارج از حلقه بحرانها و درگیریهای منطقهای پیدرپی ایجاد میکند. از سوی دیگر، برای عراق آسان نیست که خارج از چارچوب تعاملات سیاستهای منطقهای باقی بماند، به ویژه آنکه اکنون از طریق جلب اعتماد قدرتهای تأثیرگذار در محیط منطقهای، به دنبال ایفای نقش خود است. افزون بر این، در راستای دنبالهروی از ارتباط راهبردی و همهجانبه با قدرتهای تأثیرگذار گام بر میدارد که به نوبه خود راه را برای شکلگیری نقشی موثر در ارتباط با بحرانهای منطقهای و مطابق با منافع داخلی و آرمانهای منطقهای خویش، هموار کرده است. درک وضعیت منطقهای عراق در پرتو ساختار جدید سیاستهای خارجی آن صورت میپذیرد و میتوان ویژگیهای آن را از طریق بررسی جبههگیریهای خارجی عراق در قبال بحرانهای منطقهای استنباط کرد.
مواضع خارجی عراق در اتخاذ سیاست بیطرفانه و ارتباط راهبردی با همه طرفها نمایان میشود، که این مواضع راه را برای ایفای یک نقش منطقهای پیشگام از سوی عراق هموار خواهد ساخت که آن را در دوره پیش رو، برای ایجاد یک تعادل منطقهای جدید در پیش خواهد گرفت. عراق این شیوه را بهعنوان عامل توازن در قبال مثلث قدرتهای منطقهای که شامل (ایران-ترکیه-عربستان سعودی) میشود، اتخاذ خواهد کرد.
شاخصهای سیاست خارجی عراق در دوران پساداعش
آنچنان که در بخش پیشین مطرح شد، سه عامل وجود دولت شکننده در عراق، موقعیت ژئوپلتیک و تکثر کنشگران داخلی در جهتگیری سیاست خارجی عراق به سمت اتخاذ سیاست خارجی متوازن مؤثر است. از سوی دیگر میتوان از شاخصهای سیاست خارجی عراق نیز سخن گفت. به عبارت دیگر منظومه سیاست خارجی این کشور دارای مؤلفهها و شاخصهایی است که میتوان برخی از آنها را اینگونه برشمرد:
1- موازنه مثبت
یکی از شاخصهای اصلی سیاست خارجی عراق که میتوان آن را برآیند مؤلفههای پیشین دانست، موازنه مثبت است. عراق در سالهای اخیر و بهویژه پس از شکست نسبی داعش، همواره تلاش کرده تا نوعی موازنه مثبت در روابط خارجی خود برقرار کند. این موازنه در رفتارهای منطقهای عراق کاملاً مشهود است. بغداد در مواجهه با سه قدرت منطقه غرب آسیا، یعنی تهران، آنکارا و ریاض، سیاستهایی را اتخاذ کرده که هیچیک تصور نکنند عراق در محور دیگری قرار دارد. به عبارت دیگر رفتارها و کنشهای سیاست خارجی عراق به صورت کامل به سمت هیچیک متمایل نشده است.
تفاهمنامههای اقتصادی که عراق در سالهای اخیر با سه کشور ایران، ترکیه و عربستان منعقد کرده، گواهی بر تلاش این کشور برای ارائه تصویری متوازن از رفتار سیاست خارجی خود است. ایران سال گذشته توانست 29 درصد از بازار عراق را تصاحب کند و این درحالی بود که سهم ترکیه از بازار عراق نیز در سال2018 تقریبا به همین میزان بوده است. سفر نخست وزیر پیشین عراق،عادل عبدالمهدی به ایران و عربستان در بازه کوتاه و متقابلاً سفرهای هیأتهای تجاری از این دو کشور به عراق نیز در همین راستا بوده است.
2-اولویت توسعه داخلی
شرایط عمومی جامعه عراق به دلیل مواجهه با دههها استبداد، اشغال و تروریسم، از جنبههای متعددی با بحران روبروست. حجم بالای ویرانیها، پایین بودن کیفیت و کمیت خدمات عمومی در حوزههای مختلف، نرخ بالای بیکاری و ناتوانی دولت در اجرای طرحهای بزرگ اقتصادی باعث شده این تصور غالب در میان مردم و مسئولان عراقی شکل بگیرد که اولویت نخست سیاستهای این کشور باید موضوع بازسازی باشد. این تصور به دلیل خستگی و فرسودگی روحی و روانی عراقیها از مشکلات سالهای متمادی، تقریباً میان همه طیفهای مختلف وجود دارد.
براین اساس توسعه داخلی بر هرگونه قرارگیری در قطبهای منطقهای تقدم دارد. پرهیز از اتخاذ هرگونه سیاستی که این کشور را به محلی برای منازعه، تنش یا رقابت با دیگران تبدیل کند، یکی از شاخصهای سیاست خارجی عراق محسوب میشود. موضوعی که در ماههای اخیر و بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریمها، بارها از سوی جریانات داخلی عراق بر آن تأکید شده است.
روابط ایران و عراق
روابط ایران و عراق به روابط دوجانبه بین دولتهای ایران و عراق در طول تاریخ همجواری مرزی آنها گفته میشود. پیشینه این روابط در دوران معاصر مربوط به دوران حکمرانی امپراطوری عثمانی بر قلمرو گستردهای از خاورمیانه بودهاست.
وقوع جنگ 8 ساله بین دو کشور تیرهترین دوران روابط دو کشور را رقم زد. ولی پس از سقوط رژیم بعث روابط دو کشور رو به بهبودی نهاده و روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور به حالت عادی بازگشته و گذرگاههای مرزی نیز فعالیت خود رامجدداً آغاز نمودهاند.
هماکنون ایران یک سفارتخانه در بغداد و 5 کنسولگری در شهرهای نجف،کربلا، اربیل، سلیمانیه، بصره دارد. عراق نیز یک سفارتخانه در تهران و 3 کنسولگری در مشهد، اهواز و کرمانشاه دارد.
در پی اشغال برخی از شهرهای عراق توسط داعش، و حمایت و کمک ایران به عراق بر علیه داعش، رفته رفته روابط دو کشور مستحکم تر و عمیقتر شد و دولتمردان و سیاسیون عراق نیز به این حمایت ایران بارها و به اشکال مختلف اذعان کردند و از این بابت قدردانی و تشکر کردند.
در سالهای قبل از آن نیز طی دو واقعه نزدیک به هم به شخصیتهای سیاسی مذهبی دو کشور از سوی کشور ثالث توهین شد و دستگاه دیپلماسی هر دو کشور به دفاع از کشور همسایه خود مبادرت کرد. در پی انتشار مطالبی راجع به داراییهای رهبر ایران از سوی سفارت آمریکا در بغداد، وزارت خارجه عراق این مطالب را توهین آمیز توصیف کرد و حذف این مطالب از صفحه فیس بوک سفارت را طی بیانیهای خواستار شد. در جریانی مشابه نیز وزیر امور خارجه بحرین به مقتدی صدر توهین کرد و وزارت خارجه ایران نیز در حمایت از عراق بیانیهای صادر کرد که در این بیانیه سخنان وزیر خارجه بحرین توهین آمیز و خلاف عرف دیپلماتیک توصیف شد و همچنین این سخنان را ناقض حاکمیت و استقلال عراق دانست و همچنین تصریح کرد که «ایران سیاست حمایت از استقلال و حاکمیت عراق را درپیش گرفته و از دیگران نیز میخواهد به نقش و جایگاه رهبران و شخصیتهای دینی و سیاسی عراق احترام بگذارند».
یکی از نقاط عطف تاریخ دو ملت ایران و عراق که موجب افزایش همبستگی و تعمیق احساسات مشترک دو ملت شد، ترور فرماندهان جبهه مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید مهندس ابومهدی توسط آمریکا در نخستین روزهای سال 2020 بود که عواطف مردم منطقه را بشدت جریحهدار و موجی از احساسات ضدآمریکایی را در میان جریانات شیعی ایجاد کرد.
روابط آمریکا و عراق
کمکهای آمریکا به عراق در جنگ با ایران شامل مجموعهای از کمکهای اطلاعاتی و نظامی بود که ایالات متحده آمریکا در جهت جلوگیری از صدور انقلاب 1357 و شکست نخوردن صدام حسین در مقابل جمهوری اسلامی ایران به وی اعطا کرد. این کمکها از سال 1980 شروع شد و غالباً شامل اطلاعات محرمانه از درون مرزهای ایران تا کمکهای مستقیم تسلیحاتی و فروش تکنولوژیهای پیشرفته نظامی بود. همچنین این کمکها شامل اطلاعات ماهوارهای و تسلیحاتی به عراق در طول جنگ بود و در مقاطعی حتی با وجود اطلاع آمریکا از قصد عراق برای استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه نیروهای ایرانی انجام گرفت. بسیاری از ایرانیان بر این باورند که آمریکا نقشی «محرک» و «تشویقکننده» در حمله صدام به ایران و آغاز جنگ داشتهاست. در نهایت در آخرین سال جنگ، نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس به منظور حفاظت از منافع خود و کشورهای دیگر عملاً به نفع عراق وارد جنگ شد.
آمریکا از سال 1972 تا اواسط جنگ ایران و عراق در بغداد صرفاً یک دفتر حفاظت منافع با 14 دیپلمات داشت. در نوامبر 1984 آمریکا رسماً سفارتی در عراق گشود. بدین ترتیب بعد از گذشت 17 سال از قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور، این دو کشور مجدداً شروع به برقراری مناسبات سیاسی نمودند.
در سالهای بعد و در پی تعارض منافع آمریکا با دولت وقت عراق، آمریکا در دو مقطع با رویکردی متفاوت به مقابله با عراق پرداخت. ابتدا در سال 1991 و در پی اشغال کویت توسط عراق، آمریکا و متحدانش جنگ اول خلیجفارس را رقم زدند که علاوه بر اخراج عراق از کویت، خسارات زیادی را به عراق وارد کرد. در سالهای پس از این حمله نیز عراق تحت شدیدترین تحریمها از سوی آمریکا و نهادهای بینالمللی قرار گرفت که بهشدت اقتصاد این کشور را تضعیف کرد.
در مرحله آمریکا در سال 2003 به همراه ائتلافی از چند کشور دیگر و به بهانه حمایت عراق از القاعده و نگهداری سلاحهای کشتارجمعی، به این کشور حمله و پس از سقوط حکومت صدامحسین، این کشور را به اشغال خود درآورد. از اولین اقدامات آمریکا پس از اشغال تعیین یک دولت موقت به رهبری پل برمر بود که وظیفه تشکیل ارکان حکومت جدید عراق را برعهده داشت. هرچند نیروهای نظامی آمریکا در سال 2011 از عراق خارج شدند، اما درعمل نمیتوان بر تاثیر آمریکا بر مناسبات سیاسی داخلی عراق و روابط این کشور با همسایگانش چشم پوشید. نهادهای اقتصادی و درآمدهای نفتی عراق از دیگر حوزههایی است که در دو دهه اخیر و پس از سقوط حکومت صدام، به میزان قابلتوجهی تحت نظارت دولت آمریکا بودهاند.
دیدگاه خود را بیان کنید